چاه نامه - سید تقی سیدی

این غزل ها همگی گوشه ای از درد من است / آنقدر شعر برای نسرودن دارم ...

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

کسی به جای حسن ع

شــــدی فدای علی و علــــی فدای حسن
بیا دوباره بخـــــوان قصــــــه ای برای حسن
از ان شبی که تو رفتی بگو چه شکوه کنم
ز تشـــنگی حســــین و ز گریه های حسن
حسیـــــن ساکت و ارام و تشــــنه خوابیده
و زینبــــــی که نشستــــه کـنار پای حسن
به چشم کوچک خود دیده روضه های تو را
خدا کند که نباشد کســــی به جای حسن

کسی از او نشنـــــیده مـیان کوچه چه شد
که بعد از ان نشنـــیده کسی صدای حسن
کرامتش به تو رفــــته که عمر میبـــــخشی
به لطف توست که عالم شده گدای حـسن
هـــــر آنــکـــه عـــزت  دنیــا و اخــرت طــلـبد
ســـــزد کــــه چــنگ زند بر نخ عبای حسن



۱۰ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰
سید تقی سیدی

گمراه

من آن پیمبر دردم که درد آگاهم 

کسی برون نکشیدم هنوز در چاهم


ببین که رونق بازار قبل در من نیست 

ببین چه گشته که حتی دگر زلیخا هم 


بخند هر چه توانی به حال من اما 

رسد زمانه ی سختی و آن زمان شاهم 


نگو هنوز جوانم ، تو که نمیدانی 

چه زجر ها که کشیدم به عمر کوتاهم 


تویی که واسطه ی هر دعای من بودی 

دعا بکن که نگیرد به دامنت آه َ م


براه راست نرفتم به وصل او برسم 

خدا ببخش مرا که همیشه گمراهم


بدون عشق به دنبال یار میگردم 

بدون هیچ مسیری همیشه در راهم 



۶ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰
سید تقی سیدی