چاه نامه - سید تقی سیدی

این غزل ها همگی گوشه ای از درد من است / آنقدر شعر برای نسرودن دارم ...

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

او ...


این قلب ترک خورده ی من بند به مو بود 

من عاشق او بودم و او عاشق "او" بود 


باشد که به عشقش برسد هیچ نگفتم 

یک عمر در این سینه غمش راز مگو بود 


من روی خوش زندگی ام را که ندیدم

هر روز دعا کرده ام ای کاش دو رو بود


عمر کم و بی همدم و غرق غم و بی تو 

چاقوی نداری همه دم زیر گلو بود 


من زیر سرم سنگ لحد بود و دلم خوش

او زیر سرش نرم شبیه پر قو بود 

 

۱۳ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰
سید تقی سیدی

خواب ...

می تواند که تو را سخت زمینگیر کند 

درد یک بغض اگر بین گلو گیر کند 


اسمان بر سرم اوار شد ان لحظه که گفت 

قسمت این است بنا نیست که تغییر کند 


گفت امید به وصل من و تو نیست که نیست 

قصد کردست که یک روزه مرا پیر کند


گفت دکتر من و تو مشکلمان کم خونیست

خون دل میخورم ای کاش که تاثیر کند


در دو چشم تو نشستم به تماشای خودم 

که مگر حال مرا چشم تو تصویر کند  


خواب دیدم که شبی راهی قبرستانم

نکند خواب مرا داغ تو تعبیر کند


مشت بر اینه کوبیدم و گفتم شاید 

بشود مثل تو را اینه تکثیر کند





۸ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۰
سید تقی سیدی